دم از بازی حکم میزنی ... !
دم از حکم( دل ) میزنی
پس به زبان ( قمار ) برایت می گویم !
قمار زندگی را به کسی باختم
که (تک دل ) را با (خشت ) برید
و جریمه اش یک عمر حسرت شد !
باخت زیبایی بود ...
یاد گرفتم به ( دل ) ؛ ( دل ) نبندم !
یاد گرفتم از روی ( دل ) حکم نکنم !
( دل ) را باید ( بر ) زد .